Home > Work > پرندگان میروند در پرو میمیرند
1 " Скоро човекът ще бъде безостатъчно използваем. Вече му отнеха най-красивите мечти, за да ги превърнат във войни и затвори. "
― Romain Gary , پرندگان میروند در پرو میمیرند
2 " در این لحظه بود که مرد آنچه "حماقت شکست ناپذیر" مینامید دوباره به سراغش آمد و گرچه خود کاملا به آن آگاه بود ، گرچه عادت داشت که همیشه ببیند که هرچه به آن دست میزند ویران میشود ، ولی این بود که بود ، کاری نمیشد کرد . چیزی در او بود که نمیخواست دست بردارد و تسلیم شود ، و همیشه به همه ی دام های امید می افتاد . در ته دل به سعادتی ممکن اعتقاد داشت که در عمق زندگی پنهان است و ناگهان سر برمی آورد تا در دم غروب همه جا را روشن کند . نوعی حماقت مقدس در او بود . "
3 " Единственото изкушение, което никой никога не е успял да победи, е надеждата. "
4 " کائنات را علم توضیح میدهد، موجودات را روانشناسی تشریح میکند، اما هر کس خود باید از خود دفاع کند، خود را واننهد، نگذارد تا آخرین ریزههای توهمش ربوده شود. "
5 " همیشه موج نهم تنهایی، قویترین موج، همان که از دورترین نقطه میآید، از دورترین جای دریا، همان است که تو را سرنگون میکند و از سرت میگذرد و تو را به اعماق می کشاند، و سپس ناگهان رهایت میکند، همانقدر که فرصت کنی تا به سطح آب بیایی، دستهایت را بالا ببری، بازوهایت را بگشایی و بکوشی تا به نخستین پر کاه بچسبی. تنها وسوسهای که کس هرگز نتوانسته است بر آن غالب شود: وسوسهٔ امید. "
6 " دراین لحظه بود که مرد آنچه "حماقت شکست ناپذیر" مینامید دوباره به سراغش آمد و گرچه خود کاملا به آن آگاه بود ، گرچه عادت داشت که همیشه ببیند که هرچه به آن دست میزند ویران میشود ، ولی این بود که بود ، کاری نمیشد کرد . چیزی در او بود که نمیخواست دست بردارد و تسلیم شود ، و همیشه به همه ی دام های امید می افتاد . در ته دل به سعادتی ممکن اعتقاد داشت که در عمق زندگی پنهان است و ناگهان سر برمی آورد تا در دم غروب همه جا را روشن کند . نوعی حماقت مقدس در او بود . "