" از این دستایی که نمیتونم ازشون واسه یه چیزی کار بکشم که به درد خودم بخوره خسته شدم. من زخمیم، زخمی و تحقیر شده حتا پستتر از خاکی که میبینم توش گندم نیش کشیده، چشمهها از آب دادن دست ورنمیدارن، برهها صدها بره آوردن و سگها توله پسانداختن همهی ده زاد و ولدشو، کوچولوهای ملوسِ چرتالوشو نشونم میده در حالی که من، جایی که بایست دهن بچههامو حس کنم ضربهی چکش نوشجون میکنم.
"ترجمه احمد شاملو "
― Federico García Lorca , Yerma