Home > Work > گزینه اشعار فاضل نظری
1 " ناگزیر از سفرمبی سر و سامان چون بادبه گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد "
― فاضل نظری , گزینه اشعار فاضل نظری
2 " دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفتآه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفتخواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کردکشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفتدر قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفتنتوانست فـــرامــــوش کند مستــــی راهر که از دست تو یک قطره می ناب گرفتکـــی بـــــه انداختن سنگ پیاپـی در آبماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟! "
3 " با هر بهانه و هوسی عاشقت شده استفرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شودگیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رودیک شهر تا به من برسی عاشقت شده است پر می کشی و وای به حال پرنده ایکز پشت میله قفسی عاشقت شده است آیینه ای و آه که هرگز برای توفرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است فاضل نظری "