Home > Work > Existential Psychotherapy
1 " To the extent that one is responsible for one's life, one is alone. "
― Irvin D. Yalom , Existential Psychotherapy
2 " To love means to be actively concerned for the life and the growth of another. "
3 " Mature love is loving, not being loved. "
4 " To care of another individual means to know and to experience the other as fully as possible. "
5 " انسان باید بیاموزد با دیگری ارتباط برقرار کند بیآنکه با بدل شدن به بخشی از او، به آرزوی فرار از تنهایی پروبال دهد، از سوی دیگر، باید بیاموزد با دیگری ارتباط برقرار کند بیآنکه او را تا سطح ابزاری برای دفاع در برابر تنهایی پایین بیاورد. "
6 " وحشت مرگ همهجایی است و چنان عظمتی دارد که بخش قابلملاحظه از انرژی زندگی صرف انکار آن میشود. "
7 " میتوان خواندن را اراده کرد ولی نه فهمیدن را "
8 " Surely this sense of betrayal is what Robert Frost had in mind when he wrote: "Forgive, O Lord, my little jokes on Thee/And I'll forgive Thy great big one on me." io "
9 " وقتی فرد به دلیل انجام ندادن کاری که باید انجام میداد، احساس گناه میکند، این فکر پدید میآید که پس کاری میشد کرد و فضای حاصل از این فکر، بسیار تسکیندهندهتر از حقایق اگزیستانسیال طاقتفرسای زندگی است. "
10 " she attempted to deal with her terror in a most ineffective and magical mode-a mode that I have seen many patients use: she attempted to elude death by refusing to live. "
11 " آگاه شدن از این واقعیت که فرد متشکل از خودش است، هیچ مرجع تمامعیار خارجیای در کار نیست و فرد معنایی دلبخواه به دنیا میبخشد، به این معنا خواهد بود که فرد به بیپایگی بنیادین خویش آگاهی مییابد. "
12 " مسئولیتپذیری موجب میشود فرد اعتقادش به وجود نجاتدهندهی غایی را کنار بگذارد و این کار برای کسی که جهانبینیاش را حول چنین اعتقادی استوار کرده، بسیار دشوار است. "
13 " بزرگ شدن، انتخاب کردن و جدا کردن خود از دیگران به معنای مواجهه با تنهایی و مرگ هم هست. "
14 " هیچ انسانی نیست که همیشه کامیاب شود و همیشه بیافریند، هیچ انسانی نیست که مدام در تلاشهایش موفق باشد، ولی حرکت در مسیر درست حتی اگر به کامیابی منجر نشود، شاید معنای زندگی و تنها پاسخ اگزیستانسیال ممکن باشد. "
15 " دانستن و عمل نکردن با ندانستن یکی است. "
16 " پرسشِ "چه معنایی در زندگی است؟" در درجه اول این فرض را پدید میآورد که معنایی در زندگی هست که نتوانستهایم آن را بیابید که با دیدگاه اگزیستانسیال که انسان عامل و فاعل معنا بخش زندگی است، در تعارض است. "
17 " The same point is made by the Hasidic Rabbi, Susya, who shortly before his death said, "When I get to heaven they will not ask me, 'Why were you not Moses?' Instead they will ask 'Why were you not Susya? Why did you not become what only you could become? "
18 " Death and life are interdependent: though the physicality of death destroys us, the idea of death saves us. "
19 " آگاهی از مسئولیت یعنی آگاهی از اینکه خودمان سرنوشت، گرفتاریهای زندگی، احساسات و درنتیجه رنجهایمان را پدید آوردهایم. "
20 " شر واپسین این است که زمان بیوقفه رو به نابودی است و بودن با نابودی دستبهگریبان. "