Home > Work > The Gulistan of Sa'di
1 " دَلقت به چه کار آید و مِسحّی و مُرَقَّعخود را ز عمل های نکوهیده بری دارحاجت به کلاه بَرَکی داشتنت نیستدرویش صفت باش و کلاه تَتَری دار "
― Saadi , The Gulistan of Sa'di
2 " پادشاهی که طرح ظلم افکندپای دیوار ملک خویش بکند "
3 " ای هنرها گرفته بر کف دستعیب ها بر گرفته زیر بغلتا چه خواهی خریدن ای مغرورروز درماندگی به سیم دَغل "
4 " هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمردبی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد "
5 " ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند "
6 " باران که در لطافت طبعش خلاف نیستدر باغ لاله روید و در شوره بوم خس "
7 " روده تنگ به یک نان تهی پر گرددنعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ "
8 " سخنی در نهان نباید گفتکه بر انجمن نشاید گفت "
9 " به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدایولیک می نتوان از زبان مردم رست "
10 " نیک باشی و بدت گوید خلقبه که بد باشی و نیکت بینند "
11 " دربسته به روی خود ز مردمتا عیب نگسترند ما رادربسته چه سود و عالم الغیبدانای نهان و آشکارا "
12 " گر بمُرد عدو جای شادمانی نیستکه زندگانی ما نیز جاودانی نیست "
13 " زاهدی در سَماعِ رندان بودزان میان گفت شاهدی بلخیگر ملولی ز ما تُرُش منشینکه تو هم در میان ما تلخی "
14 " دشمن چو از همه حیلتی فروماند سلسله دوستی بجنباند، پس آنگه به دوستی کارهایی کند که هیچ دشمن نتواند "
15 " حقّ -جَلَّ و عَلا-می بیند و می پوشد، و همسایه نمی بیند و می خروشد "