" سهتار ساز اختناق است، از بس صدایش لاجون است، بغض فروخورده است انگار، طنین مخفی ترس و شیدایی، میگویند یک نفر شنونده برایش کم است، دو نفر زیاد. اما دیده بودم حوالی سه صبح که همهی اشباح مدرنیته در خواباند و دیگر نه صدای رفتوآمد ماشینی هست نه صدای دور و درهم کارخانهای، چنان رسا میشود این صدا که باید خفهاش کنی از ترس همسایه. "