Home > Author > حسین منزوی >

" زنی که صاعقه وار آنک ، ردای شعله به تن دارد

فرو نیامده خود پیداست که قصد خرمن من دارد

همیشه عشق به مشتاقان ، پیام وصل نخواهد داد

که گاه پیرهن یوسف ، کنایه های کفن دارد

کی ام ، کی ام که نسوزم من ؟ تو کیستی که نسوزانی ؟

بهل که تا بشود ای دوست ! هر آن چه قصد شدن دارد

دو باره بیرق مجنون را دلم به شوق می افرازد

دوباره عشق در این صحرا هوای خیمه زدن دارد

زنی چنین که تویی بی شک ، شکوه و روح دگر بخشد

به آن تصوّر دیرینه ، که دل ز معنی زن دارد

مگر به صافی گیسویت ، هوای خویش بپالایم

در این قفس که نفس در وی ، همیشه طعم لجن دارد "

حسین منزوی


Image for Quotes

حسین منزوی quote : زنی که صاعقه وار آنک ، ردای شعله به تن دارد<br /><br />فرو نیامده خود پیداست که قصد خرمن من دارد<br /><br />همیشه عشق به مشتاقان ، پیام وصل نخواهد داد<br /><br />که گاه پیرهن یوسف ، کنایه های کفن دارد<br /><br />کی ام ، کی ام که نسوزم من ؟ تو کیستی که نسوزانی ؟<br /><br />بهل که تا بشود ای دوست ! هر آن چه قصد شدن دارد<br /><br />دو باره بیرق مجنون را دلم به شوق می افرازد<br /><br />دوباره عشق در این صحرا هوای خیمه زدن دارد<br /><br />زنی چنین که تویی بی شک ، شکوه و روح دگر بخشد<br /><br />به آن تصوّر دیرینه ، که دل ز معنی زن دارد<br /><br />مگر به صافی گیسویت ، هوای خویش بپالایم<br /><br />در این قفس که نفس در وی ، همیشه طعم لجن دارد