Home > Author > Sadegh Hedayat >

" آن‌قدر با شور و حرﺍرت «چاردﺍش» رﺍ در کافه می‌نوﺍخت، مثل ﺍین که می‌خوﺍست همهٔ بدبختی‌ها و سرگردﺍنی‌های خود رﺍ به‌شکل نالهٔ سوزناک ﺍز روی سیم ویلون بیرون بکشد و یا یک لحظه دردهای خود رﺍ فرﺍموش بکند؛ ولی همین‌که در جعبهٔ ویلون رﺍ می‌بست، یک موجود بدبخت، یک ﺁدمیزﺍد بی‌چاره می‌شد و ﺍز درجهٔ نیمچه خدﺍیی به گردﺍب مذلت و ناتوﺍنی سقوط می‌کرد! مثل ﺍین که ویلون ﺍسباب بدبختی ﺍو شده بود با وجود ﺍین جعبهٔ سیاه ویلون رﺍ مانند تابوت همهٔ ﺍفکار و ﺍحساسات خود در هر خرﺍبات و دکان پیاله‌فروشی همرﺍه می‌برد! "

Sadegh Hedayat ,


Image for Quotes

Sadegh Hedayat quote : آن‌قدر با شور و حرﺍرت «چاردﺍش» رﺍ در کافه می‌نوﺍخت، مثل ﺍین که می‌خوﺍست همهٔ بدبختی‌ها و سرگردﺍنی‌های خود رﺍ به‌شکل نالهٔ سوزناک ﺍز روی سیم ویلون بیرون بکشد و یا یک لحظه دردهای خود رﺍ فرﺍموش بکند؛ ولی همین‌که در جعبهٔ ویلون رﺍ می‌بست، یک موجود بدبخت، یک ﺁدمیزﺍد بی‌چاره می‌شد و ﺍز درجهٔ نیمچه خدﺍیی به گردﺍب مذلت و ناتوﺍنی سقوط می‌کرد! مثل ﺍین که ویلون ﺍسباب بدبختی ﺍو شده بود با وجود ﺍین جعبهٔ سیاه ویلون رﺍ مانند تابوت همهٔ ﺍفکار و ﺍحساسات خود در هر خرﺍبات و دکان پیاله‌فروشی همرﺍه می‌برد!