" مجاناً محکوم به تماشای رجاله بازی و گند و گه کاری هستیم، پوستمان کلفت شده هیچ جور تأسفی هم برایمان باقی نمانده. زمستان مثل خایه حلاج ها در اتاق مان می لرزیم و تابستان مثل ماهی روی خاک افتاده پر پر می زنیم. جای یک دقیقه آسایش نیست. گاهی از مقاومت خودم وحشت می کنم. "
― Sadegh Hedayat , هشتادودو نامه به حسن شهیدنورایی